جدول جو
جدول جو

معنی فایز گشتن - جستجوی لغت در جدول جو

فایز گشتن
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فایت گشتن
تصویر فایت گشتن
فایت شدن بنگرید به فایت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایل گشتن
تصویر حایل گشتن
حایل شدن: (ظلمت حایل گشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجز گشتن
تصویر عاجز گشتن
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن
عاجز شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غایب گشتن
تصویر غایب گشتن
ناپدید شدن پنهان شدن، در محل خود حاضر نشدن مقابل حاضر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتح گشتن
تصویر فاتح گشتن
پیروزیدن پیروز گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاسد گشتن
تصویر فاسد گشتن
فاسد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ گشتن
تصویر فارغ گشتن
فراغت یافتن آسوده شدن، وضع حمل انجام یافتن عمل زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گشتن
تصویر فراز گشتن
بسته شدن، باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجز گشتن
تصویر ناجز گشتن
((جِ. گَ تَ))
فرا رسیدن
فرهنگ فارسی معین
بر گشتن مراجعت کردن باز گردیدن، پشیمان شدن توبه کردن، منصرف شدن ترک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راز گشتن
تصویر راز گشتن
پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاش گشتن
تصویر فاش گشتن
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
فرهنگ لغت هوشیار
رستن، به رستگاری رسیدن، دست یافتن، کامکار شدن خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار