- فایز گشتن
- خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
معنی فایز گشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فایت شدن بنگرید به فایت شدن
حایل شدن: (ظلمت حایل گشت)
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن
عاجز شدن
عاجز شدن
ناپدید شدن پنهان شدن، در محل خود حاضر نشدن مقابل حاضر شدن
پیروزیدن پیروز گشتن
فاسد شدن
فراغت یافتن آسوده شدن، وضع حمل انجام یافتن عمل زاییدن
بسته شدن، باز شدن
بر گشتن مراجعت کردن باز گردیدن، پشیمان شدن توبه کردن، منصرف شدن ترک کردن
پنهان شدن
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
رستن، به رستگاری رسیدن، دست یافتن، کامکار شدن خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن